blog-image
جزییات
  • تیم پکتور
  • ۱۳۹۷/۰۵/۲۴
  • بررسی نقش گرافیک، طراحی گرافیکی، پرفورمنس هنری، خلاق، خلاقیت، ناتاشا جن، اصول گرافیکی، نکات گرافیکی، دیجیتال، گرافیک دیجیتال، المان های گرافیکی، مقاله گرافیک، آموزه های گرافیکی، گرافیست، تاثیر گرافیک در خلق آثار دیجیتالی و فیزیکی، مقاله، مقاله هنری
  • 0 نظرات

طراحی گرافیکی یک پرفورمنس هنری است

 یکی از جوان ترین طراحان دفتر نیویورکِ Pentagram با پیروی از اصولی خودساخته، در حال دست و پا کردن شهرتی است دست نیافتنی. ناتاشا جن، علی رغم سن کم، سبک و سیاق خود را در طراحی پدید آورده است. او در پی اثبات این نکته بر آمده که می توان اصول و نکات گرافیکی را در تمامی جنبه های طراحی، چه فیزیکی و چه دیجیتال دخیل کرد. باید بگوییم که سابقه ی شش ساله ی او در کمپانی طراحی مذکور گواهی است بر موفقیت بی نظیرش، پروژه های معماری، هنرهای تجسمی، مد، طراحی داخلی و حتی واقعیت مجازی که به دست ناتاشا جن اجرا شده اند، هر کدام پرچمدار حوزه ی خود به شمار می آیند.

در سطرهای آینده برای اینکه متهم به کلی گویی نشویم، چند نمونه از کارهای برجسته ی طراحِ معرفی شده را از نظر می گذرانیم. اما به خاطر داشته باشید آن چه ارائه می شود هدف بزرگ تری در پسِ پرده ی خود دارد. قصد ما این است تا تاثیر و کارایی گرافیک و نکات گرافیکی در طراحی را بررسی کنیم، اینکه می توان با اصولی شناخته شده و مکتوب، زیبایی آفرید و روح آدمی را تلطیف ساخت.

 

 

Storefront for Art and Architecture: Closed Worlds

  

 

پروژه فوق را در ابتدای بحث آورده ایم، می دانید چرا؟ چون در دل خود "تناقض(Contradiction)" دارد و یک طراح باید نشانه هایی از نبوغِ غیر قابل وصف در وجودش داشته باشد تا بتواند از دلِ تناقض، اثری قابل احترام بیافریند. پروژه ی مذکور که به نوعی یک گالری هنری است، نمای کوچکی دارد، اما درون این فضا حداقل می بایست در حدود چهل و دو نمونه، مطالعه ی موردی(معرفی چند معمار و آثار مهم آن ها) را نمایش می داده.

نیازی هست توضیح دهیم که ابتکار طراح چه بوده؟ نگاه کنید چگونه المان های گرافیکی در کالبدِ اجسام تجلی یافته اند، استوانه های کاغذی که در سقف حضور دارند، نقش و نگاری که روی دیوار گالری قرار گرفته و نمای میخکوب کننده ی بیرون کار، همه و همه تجلی نکات ریزِ گرافیکی هستند.

 

Center for Architecture / New Practices New York

استفاده از گرافیک در طراحی، به معنی فشرده سازی تجارب و آموزه هایی است که در طول زندگی و تحصیل گرافیک آموخته ایم. اگر چنین اتفاقی رخ دهد کار می شود همین تصویر بالا. پروژه ای بی نظیر در نیویورک که علی رغم صرف بودجه ای ناچیز، می تواند به عنوان دانشگاهِ آموزش گرافیک معرفی شود.

با بودجه ای کمتر از 1600 دلار، تنها با رنگ، شیشه، نور و تصویر اتمسفری پدید آمدهف غیر قابل توصیف. این همان چیزی است که یک طراح کارکشته و آبدیده انجام می دهد. گویی عصاره ی تمامی زیبایی های گرافیکی در طراحی داخلی این فضای نیویورکی، بی ملاحظه و با اغراق پاشیده شده است.

 

 

London Design Biennale 2016: Border City

از ایالات متحده رخت بر می بندیم و سفری به لندن، پایتخت انگلیس خواهیم داشت. تصاویری که مشاهده می کنید، بخشی از پروژه ی معماری FR-EE Fernando Romero Enterprise است، کارفرما مولفه های ژئوپولتیکی، اقتصادی و شهری را طلب می کرده و اصرار بر این بوده که المان های مد نظر به صورت بصری قابل لمس و احساس باشند.

طراح موردِ مطالعه ی ما، ناتاشا جن به پروژه افروده می شود و تصاویر بالا آفریده می شوند. به نظر می رسد که تصاویر گویا است، اما واقعا چیست این تاثیر آموزه های گرافیکی که این چنین در طراحی فضاهای داخلی و خارجی معجزه می آفریند؟

 

بحث کمی چالشی می شود، طراحی یا گرافیک، اصالت با کدام است؟

به نظر می رسد که زمان دوری از مقدمات فرا رسیده و باید بحث را در زمین پر از مین و چالش مباحثه پیش برد. ناتاشا جن مقاله ای منتشر می کند با عنوان “Design Thinking is Bullshit” و در آن به شدت طراحی سنتی را زیر بار انتقاد قرار می دهد. اگرچه به احتمال زیاد این عنوان-"تفکرِ طراحی مزخرف است"- کمی زیاده روی به حساب می آید، اما مساله چیز دیگری است.

در واقع بحث بر سر این است که کدام طرح، نقش یا نگار، عیار قابل قبولی دارد و کدام یک نه. اگر به این امر دست یابیم، ناخودآگاه مسیر خلقِ طراحی هم روشن می شود. مگر نه اینکه هدفِ طراحی در نهایت خلق زیبایی است( فرقی نمی کند که از یک منزل سخن بگوییم یا یک شلوار و یا حتی یک نقاشی)؟ بسیار خب، اگر مساله آفرینش زیبایی است، نمی توان زیبایی را در کلیشه های معمول و سنتی جست و جو کرد، بلکه باید به سر منشا آن، یعنی گرافیک و نکات گرافیکی سرک کشید.

می دانید گرافیک و مولفه های گرافیکی چه خصیصه هایی دارند که القا شده، ظرفیت کنار زدن کلیشه های پنجاه ساله در آن ها وجود دارد؟ مساله ساده است، دیدِ گرافیک به مسائل هنرمندانه است، در واقع از دل یک مباحثه و تجسم بصری است که یک ایده ی گرافیکی بیرون می آید. حال آن که طراحی در ذات بر اساس اسلوب هایی قاعده مند و تناسباتِ روی کاغذ آفریده می شود.

به بیان دقیق تر، گرافیک می کوشد دنیایِ ایده هایِ مختلف را با هم تداخل دهد و از دل اصطکاکِ آن ها به حقیقت و زیبایی حقیقی دست یابد. این همان ویژگی و بارزه ای است که در جای دیگری یافت نمی شود. شاید بد نباشد اشاره ای داشته باشیم به این موضوع که گرافیک یک استعداد است که در افراد وجود دارد و باید توسط سیستمی دقیق و کارآمد، کشف شده و پر و بال داده شود. درست همان طور که موسیقی، ورزش یا هر شاخه ی دیگری بررسی می شود. مخلص کلام اینکه ماهیت و ذاتِ گرافیک آموختنی نیست، بلکه پروراندنی است، در نتیجه آن چه با استفاده از نکات گرافیکی آفریده می شود، رگ و ریشه ای در ذاتِ آدمیان دارد، این همان جادو و برگ برنده ی جلوه های گرافیکی است.

حال بیایید دوباره، اما با کمی تفاوت چند نمونه کار ناتاشا جن را بررسی کنیم. دنبال آن رگ و ریشه ی اختصاصی و انحصاری کار باشید. در واقع مصداق را نبینید که فضای داخلی است، لباس است یا یک وسیله ی آرایشی، بلکه به خمیر مایه توجه کنید، نگاه کنید و ببینید چه چیزی زیبایی آفریده. از این طریق دقیق تر می توان به تاثیر و کارایی گرافیک پی برد.

 

کمی از گرافیستی که گرافیک اجرا می کند   

از ابتدای بحث برای پیشبرد هدف و منظور خود مثال هایی از عقاید، اظهار نظرها و نمونه کارهای ناتاشا جن آوردیم. از خلال کارهای او به این نکته پی بردیم که شاید زمان چسبیدن به گذشته و کلیشه به اتمام رسیده باشد و وقت به کار بستن نکات گرافیکی فرا رسیده باشد. همچنین در مسائل نظری هم سرکی کشیدیم و متوجه شدیم اگر چه کار راحت نیست، اما شاید مسیری که بهینه ترین و با کیفیت ترین خروجی را در اختیار قرار می دهد، همین دنبال کردن آموزه های گرافیکی باشد.

به نظر می رسد برای ادای دین هم که شده باید کمی بیشتر ناتاشا جن آشنا شویم، برنامه های آینده اش را بشناسیم و بررسی کنیم که روش کاری اش چگونه است.

طراح ما مهاجری است تایوانی که به ایالات متحده می آید و در مدرسه ی هنرهای تجسمی(زیبا) نیویورک نقاشی می خواند. دیری نمی پاید که علاقه، سرنوشت او را به گرافیک گره می زند و زمان تغییر رشته فرا می رسد. برای گذران زندگی در شرکت های مختلفی(Base Design, 2x4 Inc., SYPartners)مشغول به کار می شود و بالاخره در سال 2010 شرکت شخصی خود را تاسیس می کند. اینجا زمانِ برنده شدن بلیط بخت و موفقیت او است، دعوت نامه ای از Pentagram رسیده و نام ناتاشا جن بر آن نقش بسته است.

در این مسیر دور و دراز شاید بیشترین سهم از موفقیت های او ترکیب دستاوردهای سرزمین مادری با آموخته های دنیای جدید باشد. اینکه فرهنگ، آداب و رسوم آن دیار چگونه شور و انرژی را به طراحی و آثار او فرا می خواند و البته در قالب فرمِ مشخص و مدونِ نیویورکی قرار می گیرد، امتیاز کمی نیست.

درباره ی شیوه ی کارش هم داستان جالبی وجود دارد، تنها اتفاق برنامه ریزی شده، پاسخ دادن یک ساعته ی صبحگاهی به ایمیل ها است. پس از این تمام وقت طراحی است و گرافیک و مطالعه و چانه زدن با همکاران و کارمندها. در واقع صبح ساعت 8 از خواب بر می خیزد، تا 9 به ایمیل ها پاسخ می دهد و پس از این تا ساعت 1 یا 2 که به تخت می رود را صرف خلق زیبایی می کند.

نسبت به آن چه نمایش دادیم، پروژه های آتی او بلندپروازی های بیشتری دارند. قرار است که استعداد و هنرش را در خدمت واقعیت مجازی قرار دهد. از این دست از پروژه ها اطلاعی دارید؟ می دانید که دنیای مجازی هم بر اساس اصول گرافیکی ساخته می شود؟

در این نوشتار سعی کردیم نگاهی داشته باشیم به تاثیر گرافیک در خلق آثار دیجیتالی و فیزیکی. امیدواریم که موفق شده باشیم، به اندازه ی خود، در تحقق هدف بزرگمان، گامی کوچک، روبه جلو برداشته باشیم.

نظرات

نظر شما